سه صیاد جوان در کنار دریا با هم آشنا شدند . آنها قرار گذاشتند ،تا عصر هرچه ماهی صید کردند ، در کنار سبد کهنه ای که بی صاحب بود و در کنار دریا قرارداشت ،بیندازند ،وهنگام عصر آنها را به طور مساوی بین هم تقسیم کنند .آنها بعد از این تصمیم گیری از هم جدا شدند ،ودر ناحیه های مختلف دور از چشم یک دیگر ، به صید پرداختند . هر کس هر وقت یک ماهی صید می کرد ،فوری به طرف سبد می رفت ،وپس از انداختن ماهی در آن ،به محل کار خود بر می گشت .عصر که یکی از آنها می خواست زودتر به شهر بازگردد ، به طرف سبد رفت ، وماهی ها را شمرد . چون تعداد آنها بر 3بخش پذیر نبود ، یکی را به دریا انداخت ویک سوم ماهی ها را برداشت ورا ه افتاد . بعد از مدتی دومین صیاد نیز سرسبد آمد . اوهم عجله داشت که به شهر برگردد ،ماهی ها را شمرد ، چون برسه قابل قسمت نبود ، یکی را به دریا انداخت ، ویک سوم بقیه ماهی ها را از آن خود ساخت . البته او اطلاع نداشت ، که قبل از او یکی از صیادان نیز چنین کرده است ! سرانجام سومین ماهی گیر هم به سبد مراجعه کرد ، وآنها راشمرد . چون بر3 بخش پذیر نبود ، یکی را به آب انداخت ، و یک سوم بقیه را با خود برداشت ،بی آنکه از دو جریان قبلی باخبر باشد . مسلما بقیه ماهی ها نیز در سبدماندند ،وفاسد شدند . آیا می توانید کمترین شمار اولیه ی ماهی ها را ( کوچکترین عددمثبت )بیابید ؟
یک ماهی ودو مرغ ماهی خوار
دودرخت خرما در طرفین رودخانه ،به فاصله ی 25متر از هم ،قرار دارند که بلندی یکی 10مترودیگری 15متراست. درانتهای هر درخت یک مرغ ماهی خوار نشسته است .ناگهان آن دو هم زمان یک ماهی را روی خط واصل پای دو درخت در سطح آب مشاهده می کنند، وهر دو با هم شروع به حرکت می کنند،وهر یک روی یک خط مستقیم با سرعت های یکسان به سوی ماهی یورش می برند ، ودر یک لحظه خود را به آن می رسانند.با این داده ها آیا می توانید بگویید، فاصله ی ماهی از درخت بلند چقدر است ؟
این بارم بندی و بودجه بندی پیشنهادی میباشد.
همکاران با توجه به تعطیلات متعدد و بر اساس اختیارات خود میتوانند تغییرات لازمه را منظور نمایند.
بارم بندی نوبت اول ریاضی دوره راهنمایی
اول راهنمایی | دوم راهنمایی | سوم راهنمایی | |||
عنوان | بارم | عنوان | بارم | عنوان | بارم |
بخش پذیری | 1 | مجموعه | 2 | اعداد اول ومرکب | 1 |
مقسوم علیه ها | 2 | ضرب و تقسیم | 2 | توان | 5/1 |
ب م م و ک م م | 2 | بردار | 2 | مسئله | 1 |
توان | 2 | توان | 2 | جذر | 2 |
ساده کردن و x | 5/1 | مسئله | 1 | اعداد صحیح | 1 |
ضرب و تقسیم و | 3 | مبنا | 2 | N , Z | 1 |
تناسب | 5/1 | جذر | 5/2 | اعداد گویا | 2 |
اعشار | 5/1 | مثلث قائم الزاویه | 5/1 | مختصات عبارت جبری | 2 5/2 |
خط و نقطه | 5/1 | توازی و زاویه | 5/1 | زاویه و دایره | 3 |
زاویه و دایره | 5/1 | رسم مثلث | 1 | فیثاغورث | 5/1 |
رسم مثلث | 5/1 | چهار ضلعی | 5/1 | دوران | 1 |
رسم | 1 | رسم | 1 | رسم | 1 |
جدول بودجه بندی ریاضی دوره راهنمایی
کلاس | اول راهنمایی | دوم راهنمایی | سوم راهنمایی | |||||||||
ماه / هفته | اول | دوم | سوم | چهارم | اول | دوم | سوم | چهارم | اول | دوم | سوم | چهارم |
مهر | 4 | 15 | 22 | 29 | 5 | 15 | 28 | 40 | 6 | 12 | 18 | 23 |
آبان | 35 | 42 | 49 | 56 | 44 | 52 | 62 | 70 | 31 | 38 | 48 | 54 |
آذر | 65 | 73 | 83 | 92 | 75 | 82 | 93 | 102 | 59 | 65 | 73 | 76 |
دی | 100 | 105 | دوره | دوره | 105 | 109 | دوره | دوره | 82 | 88 | دوره | دوره |
بهمن | 117 | 124 | 132 | 139 | 118 | 124 | 131 | 139 | 100 | 106 | 112 | 119 |
اسفند | 148 | 154 | 163 | 170 | 144 | 155 | 162 | 167 | 125 | 132 | 138 | 144 |
فروردین | --- | --- | 176 | 183 | --- | --- | 173 | 179 | --- | --- | 149 | دوره |
اردیبهشت | 190 | دوره | دوره | دوره | 185 | 192 | 197 | دوره | دوره | دوره | دوره | دوره |
باور به ناتوانی
یه روز ، یک دانشمند یک آزمایش جالب انجام داد . . . .
او یه آکواریوم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت کرد.
توی یه قسمت، یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه، یه ماهی کوچکتر که غذای
مورد علاقه ی ماهی بزرگتر بود.
ماهی کوچیکه غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون دیگه غذای دیگه ای نمی داد. . . .
ماهی بزرگتر، برای خوردن ماهی کوچیکه، بارها و بارها به طرفش حمله می کرد .
اما هر بار، به یه دیوار نامرئی می خورد.
.همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد.
بالاخره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیکه منصرف شد.
او باور کرده بود که رفتن به اون طرف آکواریوم وخوردن ماهی کوچیکه کاریست غیر ممکن.
دانشمند، شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز کرد.
اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد.
اون هرگز قدم به سمت دیگر آکواریو نگذاشت.
می دانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت،
اما ماهی بزرگه، توی ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود.
یه دیوار، که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.
اون دیوار
باور خودش بود.
باورش به محدودیت.
باورش به وجود دیوار.
باورش به ناتوانی.
ما هم اگر خوب توی اعتقادات خودمون جستجو کنیم ، کلی دیوار های شیشه ای پیدا
می کنیم، که نتیجه ی مشاهدات و تجربیات ماست.
و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستند و فقط توی ذهن خود ما وجود دارند.