اصل اول: همه مى توانند یاد بگیرند
یک مربى باید همواره به این اصل مهم اعتقاد داشته باشد که هر فردى مى تواند یاد بگیرد. پس در گام نخست مربى نباید گروه سنى خاصى را با توجه به مهارت هاى شناختى، هیجانى و رفتارى خاص مقایسه کرده و نشانه و دلیلى براى عدم یادگیرى در آنها پیدا کند.
اصل دوم: انگیزش براى یادگیرى
یک مربى باید این نکته را در نظر بگیرد که براى اینکه فردى بتواند مهارتى را یاد بگیرد، باید برانگیخته شود. مربى نقش مهمى را در برانگیختن، یادگیرندگان بر عهده دارد. او باید به گونه اى عمل کند که انگیزش براى یادگیرى با «ادارک» فرد از وضعیت خود، همراه باشد. به عبارت دیگر، مربى باید یادگیرنده را به گونه اى برانگیزد تا او بتواند نسبت به عدم کفایت رفتارى مهارت و دانش کنونى خود، آگاه باشد و در عین حال، تصویر روشنى از رفتارى که باید اقتباس کند داشته باشد. در این صورت یادگیرنده انگیزش لازم را براى یادگیرى پیدا خواهد کرد.
اصل سوم: یادگیرى طى یک فرآیند فعال و پویا
مربى باید بداند که یادگیرى یک فرآیند فعال و پویاست و نه یک فرآیند انفعالی؛ یعنى او باید امکاناتى را فراهم سازد که یادگیرنده بتواند در گروه به فعالیت بپردازد و همراه دیگر افراد مشغول یادگیرى شود و نکات مهم را یاد بگیرد و به شکلى فعال در امر یادگیرى سهیم شود.
اصل چهارم: راهنمایى یادگیرنده
بعضى وقت ها، استفاده از روش آزمایش و خطا روشى بسیار وقتگیرى است؛ یعنى مربى نمى تواند یادگیرنده را به حال خود بگذارد تا او بعد از اینکه نتیجه را مشاهده کرد به خطاى خود پى ببرد.بنابراین مربى باید یادگیرنده را راهنمایى کند و لازم است اطلاعات مورد نیاز درباره یک مسئله را در اختیار یادگیرنده قرار دهد تا در این صورت، یادگیرنده قبل از اینکه مسئله را به طور ناقص یاد بگیرد و یا با خطا مواجه شود، اشتباهات خود را تصحیح نماید.
اصل پنجم: مواد و وسایل مناسب براى یادگیرى
مربى باید مواد و وسایل مناسب را که براى یادگیرى موضوع مورد نظر در اختیار یادگیرندگان قرار دهد و به این نکته توجه داشته باشد که در انتخاب مواد و وسایل یادگیرى دچار اشتباه نشود و مواد و وسایلى را براى یادگیرى انتخاب نکند که براى یادگیرندگان جنبه سرگرمى و بازى دارد.
اصل ششم: وقت کافى براى عمل درونى ساختن
مربى باید بعد از آموزش، به یادگیرنده وقت کافى بدهد تا عمل «درونى ساختن» تحقق پیدا کند، به عبارت دیگر به یادگیرنده فرصت کافى بدهد تا اصطلاحاَ به هضم مطالب آموخته شده بپردازد. زمانى که یک مربى به یادگیرنده این امکان را مى دهد که عمل «درونى ساختن» در او تحقق پیدا کند، موجباتى را فراهم کرده است که یادگیرنده نسبت به یادگرفته هاى خود، تسلط بیشترى پیدا مى کند و احساس آرامش نیز خواهد کرد.
گاهاَ دیده مى شود که یک مربى خود را براى تمام کردن برنامه هاى آموزشى تحت فشار احساس مى کند و به همین دلیل مى کوشد از همه لحظات موجود در برنامه آموزشى استفاده کند تا به یادگیرنده نکته تازه اى بیاموزد، غافل از اینکه این نوع استفاده از زمان و تحت فشار قرار دادن افراد براى یادگیری، نادرست است.بنابراین توصیه مى شود مربى بعد از آموزش، یادگیرنده را به حال خود بگذارد تا فرصتى براى درونى ساختن آنچه آموخته است، فراهم گردد.
اصل هفتم: استفاده از روشهاى متنوع یادگیرى
مربى باید از روشهاى یادگیرى متنوعى استفاده کند تا باعث خستگى یادگیرنده نشود. مربى مى تواند روشهاى یادگیرى را بر حسب مفید بودن آن براى یادگیرى یک مطلب خاص، تغییردهد و در مواردى که موثر بودن چند روش یادگیرى به یک میزان است، باید از همه روشها به نحوى استفاده کند که عامل خستگى و کسالت، مانع از یادگیرى موثر یادگیرنده نشود.
اصل هشتم: یادگیرى در جهت رضایت یادگیرنده
مربى باید همواره این نکته را در آموزش به خاطر بسپارد که یادگیرنده باید از یادگیرى رضایت حاصل کند. اگر یادگیرنده به این نتیجه برسد که یادگیرى باعث ارضاى یک یا چند نیاز او خواهد شد، کوشش و علاقه او براى یادگیرى بیشتر خواهد شد و در مقابل، اگر یادگیرنده معتقد باشد که یادگیرى موضوع مورد نظر براى او مفید نیست، بهترین وسایل و امکانات آموزشى نیز نمى تواند موجبات یادگیرى موثر را براى او فراهم سازد.
اصل نهم: تشویق یادگیرنده
مربى باید در مقابل رفتار درست یادگیرنده، به او پاداش مناسب بدهد و او را تشویق کند تا فرآیند یادگیرى در او تقویت شود. نکته اى در اینجا ذکر آن ضروریست این است که مربى باید براى یادگیرى موثر از پاداشهاى فورى و پاداشهاى طولانى مدت، به تناسب استفاده کند. مثلاَ مربى مى تواند به یادگیرنده بعد از آموزش یک موضوع در صورتى که یادگیرنده رفتار درست را از خود نشان داد، پاداشهاى فورى بدهد و همچنین بعد از اتمام دوره آموزشى مى تواند با ارزیابى و سنجش یادگیرنده پاداشى دیگر را براى او در نظر بگیرد.
اصل دهم: تعیین هدف و استاندارد
یادگیرنده باید بداند که براى چه هدفى یاد مى گیرد و میزان (استاندارد) یادگیرى او باید چه اندازه اى باشد. تا خود بتواند با در دست داشتن معیارها، پیشرفت خود را با آن مقایسه کنند و به قضاوت در مورد میزان پیشرفت خود در یادگیری، بپردازند. مربى در این خصوص مى تواند هدفهایى را براى یادگیرنده تعیین کند تا او براى رسیدن به این هدفها، کوشش کند.
اصل یازدهم: تشخیص سطوح مختلف یادگیرى
یک مربى باید همواره این نکته را در نظر بگیرد که یادگیرى سطوح مختلف دارد و براى هر سطح یادگیری، به زمان و روشهاى متفاوتى نیاز است. براى مثال وقتى مربى از یادگیرنده مى خواهد یک شعر ساده را به خاطر بسپارد، سطح یادگیرى با زمانى که از یادگیرنده مى خواهد یک مسئله ریاضى را حل کند، متفاوت است. بنابراین مربى باید سطوح مختلف یادگیرى را تشخیص دهد و براى هر سطح یادگیری، زمان کافى و روش مناسب را در نظر بگیرد.
به طور معمول در فرآیند یادگیری، چهار نوع سطح یادگیرى داریم؛
1- سطح اول که در پایین ترین سطح یادگیرى قرار مى گیرد مهارتهاى مربوط به پاسخ هاى حرکتی، به یاد سپردن و شرطى شدن ساده است.
2- سطح دوم که در سطحى بالاتر از سطح اول قرار مى گیرد مربوط به یادگیرى از نوع «انطباق و سازگاری» است که طى آن فرد دانشى را کسب و با محیط ساده، انطباق پیدا مى کند.
3- یک مربى با سطح سوم که در سطحى بالاتر از سطوح اول و دوم است زمانى مواجه مى شود که به یادگیرنده مهارتهاى مربوط به نحوه برقرارى ارتباط مناسب با دیگران را مى آموزد.
4- سطح چهارم که پیچیده ترین سطح یادگیرى است مربوط به تغییر «ارزشهای» افراد و گروههاست. این نوع آموزش به هشیارى و دانایى بسیار و نیز زمان طولانى نیاز دارد و در عین حال، فرآیندى بسیار دقیق و ظریف است.
اصل دوازدهم: یادگیرى گروهى و استفاده از جلسات بحث و گفتگو
یادگیرندگان دوست دارند که با افراد دیگرى در یک گروه بحث و گفتگو کنند و به عمل متقابل اجتماعى بپردازند. مربى باید برنامه هاى آموزشى خود را چنان تهیه و اجرا کند که یادگیرى گروهى را براى تعامل اجتماعى بهتر یادگیرندگان فراهم سازد و با استفاده از جلسات بحث و گفتگو, موجبات یادگیرى یادگیرندگان را فراهم نماید. ذکر این نکته هم مهم است که جلسات بحث و گفتگو مى تواند براى نشان دادن واکنش یادگیرندگان، تخلیه هیجانى آنان، رها شدن از خشم و نفرتى که ممکن است نسبت به یکدیگر پیدا کرده باشند، احساس دوستى و نزدیکى بین آنان و نیز براى روشن شدن مطالب یادگرفته شده موثر باشد. مربى مى تواند در یادگیرى گروهى از یادگیرندگان بخواهد که در مورد یک موضوع به بحث و گفتگو بپردازند و زمانى که در بین اعضاى گروه اختلاف دیدگاه و نظر به وجود آمد، از همین اختلاف نظر براى رشد یادگیرى در یادگیرندگان استفاده کند.
اصل سیزدهم: تفریح و سرگرمى همراه یادگیرى
مربى باید این اصل را به خاطر بسپارد که یادگیرنده علاقمند است در عین اینکه یاد مى گیرد، تفریح و سرگرمى نیز داشته باشد تا مقدارى از نیروى هیجانى و بدنى خود را صرف کند. بنابراین توصیه مى شود مربیان براى یادگیرندگان محلى را براى انواع ورزشها اختصاص دهند و با اختصاص محلى براى نمایش فیلم هاى آموزشى و فیلم هاى سرگرم کننده و نظایر آن، علاقه و انگیزش یادگیرندگان را براى یادگیرى بیشتر، افزایش دهند.
اصل چهاردهم: آموزش عملى همراه با آموزش نظرى
یک مربى باید در فرآیند یادگیرى از آموزش هاى صرفاَ نظرى براى آموزش یادگیرندگان اجتناب نماید و این نکته را در نظر داشته باشد که نباید همه اوقات یک دوره آموزشى صرف بیان نظرى مطالب شود، بلکه باید یادگیرندگان را درگیر آموزش هاى عملى نیز ساخت تا یادگیرى به طور موثر صورت پذیرد.
اصل پانزدهم: پاسخ به پرسشهاى اساسى یادگیرى
گاهاَ مشاهده مى شود که در فرآیند یادگیرى یک مربى به طور دقیق نمى داند که یادگیرندگان باید چه مهارتهایى را یاد بگیرند و هدف از آموزش یادگیرندگان چیست؟ همین ناآگاهى مربى باعث مى شود که یادگیرى به صورت موثر و اثربخش نباشد. اما زمانى که مربى بداند که یادگیرندگان باید چه چیزى یاد بگیرند، یادگیرى اثربخش و مفید خواهد بود. یک مربى براى اینکه در این خصوص موفق باشد باید به پرسشهاى زیر قبل از آغاز آموزش یادگیرندگان پاسخ گوید:
1- یادگیرى در کدام جهت باشد؟
2- طى فرآیند یادگیری، باید نسبت به حل کدام مسایل و مشکلات تاکید شود؟
3- کدام دانشها، معلومات و مهارتها باید کسب شوند؟
4- چه مطالبى باید به یاد سپرده شوند؟
5- کدام نگرشها یا طرز تلقى ها باید تغییر کند؟
6- کدام کردارها، اعمال یا رفتار یادگیرندگان باید تغییر یابند یا اصلاح شوند.
7- پرورش قدرت خلاقیت یادگیرندگان در چه زمینه هایى مورد توجه است؟