مقدمه مترجم
در نظام تعلیم و تربیت قدیم ایران تتنبیه بدنی چیز معمولی بود و کسی نمیتوانست کلاسی را بدون تنبیه بدنی را تصور کند. به نوعی یک وسیله کمکآموزشی برای معلم محسوب میشد. آقای دکتر عباسزاده (استاد دانشگاه ارومیه) به شوخی میگفتند: از شعرا و متفکران و نویسندگان قدیم تنها کسی که تنبیه بدنی را نکوهش کرده است، «وحشی بافقی»! بوده است. بعضی از مدارس و مکتبخانه ها با توصیف انواع تنبیهاتی که در آن مکانها اعمال می شد در پیش شنونده رعبآور جلوه مینمودند. تمام یا اکثر کسانی که در محیطهای چند ده سال پیش درس خواندهاند، خاطرات ناخوشایندی از آن زمانها دارند.
امروزه دیگر از آن نوع تنبیهات که با تشریفات خاصی هم انجام میشد خبری نیست اما تنبیه بدنی هنوز هم یک بحث جدی در بدنهآموزش و پرورش و بین مسئولان، معلمان، دانشآموزان و اولیای آنهاست. بعضی از معلمان و اولیا شدیدا با آن مخالف هستند. معلمانی هم وجود دارند که به طور غیررسمی از تنبیه بدنی استفاده میکنند و جود آن را لازم میدانند. حتی من با دانشآموزانی برخورد داشتهام که وجود تنبیه را لازم میدانستند و اذعان میداشتند بعد از تنبیه بدنی مجبور و یا شاید تشویق میشوند دروس خود را بیشتر مطالعه کنند. حتی بعضی از اولیا هم چنین عقایدی دارند. در کلاسها یا دورههایی که معلمان یک جا جمع میشوند اگر بحث کلاسی به این موضوع کشیده شود، ممکن است ساعتها این بحث ادامه پیدا کند. اما این بحثها کمتر بر پایه تئوریها و تحقیقات علمی است، بیشتر نظر هستند تا نظریه. بنابر این هرکس سعی میکند سخن خود را به کرسی نشاند بدون اینکه به مبنای علمی آن توجه داشته باشد. ترجمه این مقاله از این نظر میتواند مفید واقع شود که نویسنده سعی کرده است دلایل مخالفان تنبییه را دستهبندی کند و برای هر یک استدلال خود را بیاورد. در این مقاله نویسنده با اینکه پاسخ مخالفان تنبیه را میدهد اما کاملا تنبیه بدنی را تایید نمیکند بلکه بر این نظر است که نباید آن را به طورکلی بیفایده بینگاریم. به زعم نویسنده استفاده از نوعی تنبیه که به آن تنبیه نادر(Infrequent) و ملایم (Mild) اطلاق میکند، در بعضی مواقع میتواند مفید واقع شود. هرچند بعضی از استدلالها چندان محکم به نظر نمیرسند، اما مطالعه این مقاله که می توان گفت به نوعی حرف جدیدی است و برخلاف نظریات جاری فقط به محکومیت هر نوع تنبیه اکتفا نمیکند، مفید به نظر میرسد.
1. مقدمه
مخالفان تنبیه بدنی کودکان، بدرستی از گسترش استفاده از تنبیه بدنی و اعمال خشونت که اغلب باعث ایجاد خسارات بسیار میگردد انتقاد میکنند. آنها اغلب برای نشان دادن این مسئله که از تنبیه صرفا به عنوان آخرین حربه استفاده نمی شود بلکه به صورت مداوم و برای تخلفات بسیار کوچک مورد استفاده قرار میگیرد، زحمات بسیار کشیدهاند. آنها همچنین تعداد بسیار زیادی از نمونههای تنبیه بدنی و اعمال خشونت را ثبت و ضبط کردهاند.
من هیچ تردیدی در پیوستن به مخالفت با چنین اعمالی که به درستی به آنها «بهره کشی از کودک» اطلاق میشود ندارم. جایی که به نظر من مخالفان تنبیه بدنی دراشتباه هستند این است که آنان میگویند هرگز نباید از تنبیه بدنی استفاده کنیم. عموم مردم و همچنین متولیان آموزش و پرورش و روانشناسان که در باره تنبیه بدنی بحث میکنند به دو گروه متضاد تقسیم می شوند. آنهایی که مخالف این عمل هستند، قصد دارند آن را به طور کلی ممنوع سازند. آنهایی که متمایل به استفاده از این حربه هستند، از این عمل دفاع جانانهای میکنند و در باره ارتباطات منطقی زیادی که در باره خطرات و سوء استفاده از این شکل از تنبیه وجود دارد بی تفاوت هستند.
تعجبآور است که مسئله اخلاقی تنبیه بدنی با وجود فراخی و وسعت آن از توجه فلاسفه رهایی جسته است. در این مقاله قصد دارم انواع استدلالات مرسومی که در حوزه مخالف با تنبیه بدنی هستند را مورد ملاحظه قرار دهم و نشان دهم چرا آنها در رسیدن به این نتیجه در دفاعشان که چنین تنبیهاتی مطلقا باید ممنوع شوند، شکست میخورند. اگر چه در عمل من میخواهم نشان دهم که تعدادی از این براهین، قدرت قابل ملاحظهای برای تحمیل محدودیتهای اخلاقی قابل توجه در استفاده از تنبیه بدنی را دارند.
بعد از بررسی و رد براهینی که مبتنی بر حذف کامل تنبیه بدنی هستند، به طور خلاصه برخی از استدلالات مثبت نسبت به تنبیه بدنی را قبل از اینکه یک زمینه کلی را به عنوان ملزومات و شرایط مطرح کنم مورد ملاحظه قرار خواهم داد. با وجود این قبل از بحث روی هر کدام از اینها بعضی از ملاحظات اولیه به ما در تمرکز روی موضوعی که مورد بحث خواهد بود کمک میکند.
الف: تنبیه بدنی چیست؟
تنبیه بدنی به صورت تحت اللفظی یعنی وارد کردن ضربه به بدن. در این صورت حتی با «مجازات اعدام» هم متفاوت است، تنبیه بدنی اثرات بلند مدتی بر جای میگذارد. تنبیه بدنی میتواند برای اشاره به طیف وسیعی از دامنه جرایم مورد استفاده قرار گیرد، از کار اجباری گرفته تا شکنجه جسمی. کانون توجه من در این مقاله روی شکلی از تنبیه بدنی خواهد بود که به نظر میرسد منطقه اصلی مناقشه باشد، تحمیل درد فیزیکی بدون صدمه به اعضای بدن. نمیخواهم بگویم این نوع تنبیه مشکلسازترین نوع تنبیه است، بلکه به این علت آن را مورد توجه قرار میدهم چرا که به نظر میرسد میانهترین سطح تنبیه بدنی باشد که مورد اختلاف است. بعلاوه معلوم می شود تحمیل درد بدون آسیب گونهای از تنبیه بدنی باشد که نقطه اصلی بحث است، ولو اینکه مخالفان تنبیه بدنی مکررا به آن نمونههای تنبیه بدنی اشاره میکنند که آسیب جسمی ایجاد نمودهاند.
تنبیه بدنی نامهای گوناگونی را در بر میگیرد، فقط محدود به «کتک زدن»، «سیلی زدن»، «لگد زدن» «با چوب زدن»، «ضربه زدن» و «زندانی کردن»نیست. بعضی از این موارد عمومی هستند، بقیه به شدت تنبیه یا به وسیله مورد استفاده اختصاص دارند. من از تعداد دیگری از این موارد قابل تبدیل به هم به عنوان موارد متدوال تنبیه بدنی استفاده خواهم کرد.
ب: تنبیه بدنی در خانهها و مدارس
مجموعهای از تنبیهات وجود دارد، اما کانون توجه من روی خانهها و مدارس خواهد بود. این اماکن خصایص مشترکی دارند که باهم از دیگر اماکن مناسب برای تنبیه بدنی متمایز میشوند. هم در خانهها و هم در مدارس کودکان به وسیله بزرگسالان (والدین یا معلمان) تنبیه میشوند. به طور مشابه در هردو مکان، مفاد تنبیهه بدون محاکمه رسمی بر کودک اعمال میشود و اغلب برای گناهان نامشخص در قانون و مقررات، گناهانی که در خانهها و مدارس دیگر ممکن است ممنوع نباشند، بلکه بیشتر به عنوان یک عمل شیطنتآمیز یا خطاکاری فرض میشوند.
تفاوتهای معنیداری بین خانه و مدرسه وجود دارد. اکثر والدین دوست دارند علائق بچههایشان محدود به محبت و دوست داشتن و مراقبت از آنها باشد. همچنین بیشتر والدین دوست دارند بچههای خودشان را بیشتر از معلمان آنان بشناسند. معلمان، عموما کنتاکت کمی با دانشآموزانشان دارند مگر بعضی از آنها که در کلاسهای بزرگتری تدریس میکنند. در حالیکه عدهای مخالف تنبیه بدنی به هر نحو حتی به وسیله والدین در خانه هستند ، تعدادی دیگر با این عمل فقط در بیرون از خانه مخالف هستند. آنها ممکن است بگویند که تفاوتهای خانه و مدرسه به صورت اخلاقی است و بیان نمایند چرا تنبیه بدنی در خانه قابل قبول است ولی این امر در مدرسه غیرقابل قبول است.
من فکر میکنم این دو باهم تفائتهای مشخصی دارند. «تنبیه رسمی»هرگز نمیتواند ارتباطات نزدیک موقعیت خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. بعضی زیانها و سودها بر آن متصور است. یکی از مزیتهای آن این است که داوری رفتار و تصمیمگیری در باره تنبیه در هالهای از محبت قرار نخواهد گرفت. (چه تعداد از والدین به فرزند قاتلشان که به علت قتل به زندان طویلالمدت محکوم شده است می گویند: «او واقعا پسر خوبی است.»)
علاوه بر این تمام محیط های رسمی به یک اندازه «غیرشخصی» نیستند. مدارس خیلی بیشتر از «دادگاه های ایالتی»شخصی هستند. در مقایسه با قضات و کارهایی که آنان در برابر متهمان انجام میدهند، معلمان شاگردان خود را بهتر میشناسند و احتمالا مراقبت بیشتری از آنها به عمل میآورند. بنابر این تنبیه در مدارس میتواند تحت پوشش یک هدف آموزشی مفید صورت گیرد. مدرسه حرکت از حوزه خانواده به طرف حوزه «ایالت» (دولت) را تسهیل میکند. بچه یاد میگیرد که همیشه تنبیه به وسیله افراد نزدیک به او که او را آنها را دوست دارد و میشناسد صورت نمیگیرد. این به این معنی نیست که به معلمان بگوییم لازم نیست مانند قضات از زمینهها و مناسبات و جنبههای اخلاقی مربوط به متخلفان قبل از اعمال مجازات آگاهی پیدا کنید.
2. پاسخ به استدلالات مخالفان تنبیه بدنی
کسانی که مخالف تنبیه بدنی هستند معمولا یک استدلال واحد را دنبال نمیکنند. معمولا آنان مجموعهای از دلایل را برای اثبات نگرش خود جمعآوری مینمایند. احتجاجهای آنها ریشه در نظریات خاص تنبیه ندارند، نظریاتی که اصل تنبیه را تایید میکنند و میگویند چرا تنبیه بدنی در مقابل نیازهای تئوریکی شکست میخورد. در بسیاری از حالات ممکن است به همین نحو باشد چرا که آنان فاقد یک نظریه (تئوری) تنبیه هستند. هرچند باید گفته شود از نظر آنها داشتن یک نظریه تنبیه به تنهایی چندان کمکی نمیکند چرا که به نظر آنان مسئله اصلی حکم دادن به این مسئله است که آیا تنبیه بدنی اصلا از نظر اخلاقی قابل قبول است؟ این به این دلیل است که نظریههای سنتی تنبیه بدنی در درون خودشان قائل به این مسئله نیستند که شخص تنبیه بدنی را میپذیرد یا نه. تعدادی از اندیشهها وساطت کاربرد نظریهها را در برخورد با تنبیه بدنی میپذیرند. برای مثال برای تئوری های منطقی تنبیه، ملاحظات مناسب، در نظر داشتن اثربخشی تنبیه بدنی در مقایسه با بازدارندگی یا اصلاح و اندازه هر یک از عوامل ناسازگار، مهم است. برای مجازاتکنندگان، در صورتی که تنبیه متناسب با جرم باشد این امر میتواند موجه باشد. مجازاتکنندگان به نتیجهی تنبیه علاقهمند نیستند بلکه آنان قدرت تنبیه را مورد ملاحظه قرار میدهند. بنابر این پرسش مهم برای آنان این است که آیا تنبیه بدنی به طورغیر قابل قبولی ظالمانه است یا برعکس بیارزش کنندهی شکل تنبیه است؟ مجازاتگرایی چیزی در باره ترکیب شکل غیر قابل قبول تنبیه نمیگوید، همانند فایدهگرایی که خودش نمیتواند بگوید کدام نوع تنبیه موثر یا مضر است. پس ما نمیتوانیم به نظریههایی برگردیم که جوابی برای این سوالها ندارند. نباید اساس تئوریکی را جستجو کنیم یا تصور کنیم هر عقیدهای در باره نظریه تنبیه صحیح است. به همین علت به نظر من زمینهی تئوریکی بسیار فراتر از هدف این مقاله است. نوشتههای زیادی وجود دارد در بارهی اینکه آیا تنبیه میتواند موجه باشد و من در اینجا نمیتوانم به تحلیل آنها امیدوار باشم. در عوض توجه خود را معطوف به سوال تنبیه بدنی خواهم کرد.
اینها استدلالهای مشخصی هستند که توسط افردی که معتقدند تنبیه بدنی هرگز نباید اعمال شود مطرح شده اند:
الف: باعث سوء استفاده میشود.
ب: تحقیر کننده است.
ج: آسیب جسمی به بار میآورد.
د: باعث انحراف جنسی میشود.
ه: باعث بدآموزی میشود.
و: باعث سرکشی شده و موجب ارتباط ضعیف بین معلمان یا اولیا با بچهها میشود.
ز: تنبیه بدنی بازدارنده نیست.
نویسنده: دکتر «دیوید بناتار»
ترجمه: اسماعیل سلیمی ساعتلو